حالا او به تفاوت میان خشکی و دریا پی برد. وقتی روی زمین هستی به زمین نمیاندیشی. اما وقتی در دریا هستی، حتی اگر افکارت متوجه چیز دیگری باشد، باز هم دائم به دریا میاندیشی. این کشف موجب هشدار و نگرانی نوجوان شد. در این حقیقت که دريا او را مجبور میکرد مدام به آن بیاندیشد، نیرویی نامعلوم، باثبات و فرمانروا نهفته بود...سگ ابلقی که لب دریا میدود - چنگیز آیتماتف بخوانید, ...ادامه مطلب
اگر اختیار داشت جوانان سال 1848 را توی زندان حبس میکرد و برایشان نطق میکرد: شعار دادن بس است، ادبیات به چه درد میخورد، بروید برای خودتان یک کار بهدردبخور پیدا کنید. دوست نداشت پای سخنرانیهای انقلابی بنشیند، وگرنه با تکتکشان درمیافتاد. زود باشید از کافهها بزنید بیرون و توی مزرعهها و کارخانهها تن به کار بدهید. در - ماگدا سابو , ...ادامه مطلب
وقتی میگن پات رو از گليمت درازتر نکن، یعنی میخوان همهچی همونجوری بمونه. يعنی اينکه به قانون احترام بذار و ازش سرپيچی نکن و همون جايی که هستی بمون. اما اگه اين کار رو بکنی ديگه هيچوقت نمیتونی طعم دنيا و قوانين و رابطههای جديد رو بچشی. اگه دنبال يه رابطهی جديد هستی، اگه عشق رو میخوای، بايد پات رو از گليمت درازتر کنی؛ اگه اين کار رو نکنی محدود میشی به اينکه هر کسی رو فقط تا يه جايی همراهی کنی. Reply 1988 - E09 , ...ادامه مطلب
گفتم: «چه باحال!» و عالمانه سر تکان دادم و در همین لحظه بود که ذخیرهی موضوعات مشترکمان برای صحبت کردن، ته کشید. شاید باید در مورد نمایشی که کار کرده بودند میپرسیدم ولی مشکل اینجا بود که: 1- اصلا نمیدانستم چه هست، 2- برایم مهم نبود که بدانم چه هست، و 3- اصلا اهل گپوگفت بیهدف نیستم. در جستوجوی آلاسکا - جان گرین , ...ادامه مطلب
همهی عمرت رو توی مسیر پرپیچوخم یه لابیرنت گیر افتادی و به این فکر میکنی که چطور یه روز ازش فرار میکنی و اینکه چقدر اون روز قشنگ خواهد بود و با خودت فکر میکنی که فکر آینده باعث میشه که بتونی ادا, ...ادامه مطلب
دقیقا نمیدانستم و نمیدانم این بیماری چیست. تنها چیزی که میدانستم و میدانم این است: با جمع نکردن ششدانگ حواسم به جزئیاتی از زندگی که در آن لحظه اهمیت داشتند و با باور نکردن آنچه افراد دور و برم آن را باور داشتند، داشتم به طرز وحشتناکی خود را ناراحت میکردم. صبحانهی قهرمانان - کرت ونهگات , ...ادامه مطلب
در این سمفونیها گاهی آهنگی آرام و کم از میان هیاهوی ارکستر رخنه میکند. این آهنگ خفیف و لطیف است، اما به دل شما نمینشیند. شما دائماً انتظارش را دارید. باز این صدای خفیف تکرار میشود. منتهی این دفعه, ...ادامه مطلب
يک موجود واقعی را، هر اندازه هم که دوستیمان با او ژرف باشد، بيشتر به وسيلهی احساسهايمان درک میکنيم؛ يعنی که برای ما حالتی مات دارد. وزنهی بیجانی است که حساسيت ما نمیتواند آن را بلند کند. اگر ات, ...ادامه مطلب
گاهی اوقات نگاه سریعی به آن محیط منزه میانداخت، نگاهی چنان شوخ و دلنواز که بیننده بیم آن داشت که مبادا فتنهای برانگیزد؛ اما پیش از آن که مردی مجال تعجب بیابد یا به خود جرأت دهد، لبهایش به طور جدی , ...ادامه مطلب
- دیکی، اتفاق وحشتناکی برایم افتاده.- گمانم حرفت به معنای آن باشد که عاشق مرد نادرستی شدهای. البته چنین چیزی در مورد مردی که درست باشد مصداق ندارد. لیدی ال - رومن گاری , ...ادامه مطلب
فکر میکنم که مرد به خاطر یک جور جنون تنهایی مدتها بود که خاک دم میکرد و به خودش باورانده بود که دارد قهوه دم میکند. در ذهنم بود که به این قضیه اشاره کنم ولی اینقدر از این کارش شاد بود که دلم نیامد غرورش را بشکنم، من کی بودم که سعی کنم چیزی را که روزها و شبها وقت برده بود تا برایش تبدیل به امر مسلم شود، در نظرش از سکه بیندازم؟ برادران سیسترز - پاتریک دوویت , ...ادامه مطلب
- ترسو هزار دفعه میمیره، شجاع فقط یک دفعه.- خوب آره. کی گفته؟- نمیدونم.گفت: احتمال داره خودشم ترسو بوده باشه. چون دربارهی ترسوها خیلی چیزا میدونه، دربارهی آدمهای شجاع هیچی نمیدونه. آدم شجاع اگه باهوش باشه شاید دوهزار بار میمیره. چیزی که هست اینه که به زبون نمیاره. وداع با اسلحه - ارنست همینگوی , ...ادامه مطلب
چطور می شه هرچی که تو دلتونه به یه نفر - کسی که اولین باره باهاش حرف میزنین - بگین؟ نمیتونستم. خیلی زود بود.ولی نبود.یا شاید دیر شده بود.ولی حالا داری می گی. چرا اینقدر صبر کردی؟ سیزده دلیل برای اینکه - جِی اَشِر , ...ادامه مطلب
شاید مردی، به دلایل گوناگون، نخواهد زنی از لذت مصاحبتش برخوردار شود، اما به ندرت امکان دارد حتی خردمندی سالخورده از تصور این که دل کسی برایش تنگ نشده است احساس شادمانی کند. میدل مارچ - جورج الیوت , ...ادامه مطلب
لیر: ای پسر تو مرا دلقک می خوانی؟ دلقک: تو تمام عنوان های دیگرت را که با خود به دنیا آورده بودی از دست داده ای. امیر کنت: شهریارا، روی هم رفته این احمق نیست. دلقک: به راستی که نه. سروران و مهتران حماقت را برایم به انحصار نمی گذارند. لیرشاه - ویلیام شکسپیر , ...ادامه مطلب