این‌قدر در طبیعت تنها مانده که تبدیل شده به دو نفر

ساخت وبلاگ
فکر می‌کنم که مرد به خاطر یک جور جنون تنهایی مدت‌ها بود که خاک دم می‌کرد و به خودش باورانده بود که دارد قهوه دم می‌کند. در ذهنم بود که به این قضیه اشاره کنم ولی این‌قدر از این کارش شاد بود که دلم نیامد غرورش را بشکنم، من کی بودم که سعی کنم چیزی را که روزها و شب‌ها وقت برده بود تا برایش تبدیل به امر مسلم شود، در نظرش از سکه بیندازم؟

 

 

برادران سیسترز - پاتریک دوویت

 

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 253 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:47