« آیا دیگر کسی نیست که ما را یاری کند؟ »
دهر خجل شد و اگر صبر خیمه بر آفاق نزده بود، آسمان انشقاق می یافت و خورشید چهره از شرم می پوشاند و سوز دل زمین، دریاها را می خشکاند و... سال های دریغ فرا می رسید.
آن شوربختان خجل نشدند، اما آب و خاک و آتش و باد، سخن امام را در لوح محفوظ باطن خویش به امانت گرفتند و از آن پس، هرجا که آب از چشمی فرو ریخت و خاک، سجاده ی نمازی شد و آتش دلی را سوخت و باد آهی شد و از سینه ای برآمد، این سخن تکرار شد.
فتح خون - سید مرتضی آوینی
داو آخر...
برچسب : یا معین من لا معین له,يا معين من لامعين له, نویسنده : flast-turne بازدید : 386