(در بدنش) همهی مولکولها یک لحظه از کار بازایستادند و از مولکولهای همجوار فاصله گرفتند. همگی منتظر ماندند تا بفهمند کهکشانشان، که هری لوسابر نام داشت، از هم خواهد پاشید یا نه.
...
چشمانش را بست. دلش میخواست دیگر هیچوقت بازشان نکند. قلبش این پیام را به مولکولهایش فرستاد: «بنا بر همان دلایلی که بر همهمان روشن است، این کهکشان از هم میپاشد!»
صبحانهی قهرمانان - کرت ونهگات
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 108