باران که می بارد

ساخت وبلاگ
 

در حالی که نی را می چرخانم می گویم: «یه بار، تو باشگاه... من و اون باید تمام توپ های فوتبال رو جمع می کردیم، و بارون گرفت...» آه می کشم: «احتمالا اون رمانتیک ترین چیزی بوده که برای من اتفاق افتاده.»

پیتر با تعجب می گوید: «آخه دخترا با بارون چشون می شه!»

 

 

به همه پسرهایی که دوست داشته ام - جنی هان

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 139 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03