چهار بار از کاغذ نیما رونویسی کردم تا خوش خط از کار درآمد. چه میدانستم چیست. «مرا تو بیسببی نیستی» دیگر چه معنا میداد. یا عشقی که سخن میگوید. فکر میکردم چه چیزهای غریبی توی مدرسهشان یاد میگیرند. جملههایی که دوستت دارم در هیچ کدام,شان نبود، اما آدم سرتاتهاش را که میخواند بیخودی بغض میکرد و دلش میخواست سرش را به دیوار بکوبد.
آویشن قشنگ نیست - رضا - حامد اسماعیلیون
پ.ن: با خودم فکر کرده بودم پست هزارم رو به کسی تقدیم کنم که اون پست، من رو یادش میاندازه؛ حالا علاوه بر اینکه یادم رفت و الان پست هزار و پنجم هستم، اون پست هم من رو یاد هیچکس نمیاندازه! شاید اسکار وایلد، یه ذره!
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 190