داو آخر

متن مرتبط با «زبان» در سایت داو آخر نوشته شده است

زبان سکوت

  • نمی‌توانستم چیزی را به خوبی درک کنم. فهميده بودم که مرد آرام عاشق سکوت است. شیوه‌ی حرف زدنش بود. برای این سکوت نمی‌کرد تا چیزی یادش بیاید. سکوتش وقفه‌ی معمولی یا مکث بین دو حرف نبود. خودِ حرف بود. ترسیدم. باور نمی‌کردم که بخواهد با این زبان با من حرف بزند. می‌خواستم چیزی بگویم تا بداند که حتی علاقه‌ای به شناختن زبان گنگ و مبهم او ندارم و یادآوری کنم که من زبان دیگری را دوست دارم. زبانی پر از حرف‌های صدادار و آشنا و مفهوم. دستم عرق کرده بود و حالت آدم لالی را پیدا کرده بودم که صورتش جمع شده بود و تلاش می‌کرد اگر شده حتی یک کلمه، از حلقش بیرون بیاورد. ‌ ‌رویای تبت - فریبا وفی‌ ‌ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اوست که کشورها و زبان ها را حفظ می کند

  •   روبرت: (با قیافه عبوس) ساده! آیا شما هرگز سربازهای انگلیسی را در موقع جنگ دیده اید؟ ژان: آن ها هم سربازند. خدا آن ها را هم مانند ما آفریده است جز این که تا کنون کشور و زبان شان را حفظ کرده است. و هم اوست که مایل نیست آن ها به کشور و زبان ما تخطی کنند. ژاندارک - جرج برنارد شاو , ...ادامه مطلب

  • امید را باید با گرسنگی کشت تا حیوان میزبانش را گمراه و گیج نکند

  •   امید نوعی آفت است. بی گناه ترین بافت ها را می خورد و رشد میکند. بقایش در این تواناییِ تکامل یافته نهفته است که می تواند از هرچیز که به سود رشدش نیست، چشم بپوشد و خود را روی چیزی بیفکند که هستی اش را توانمند می کند. سپس آنچه را یافته به قدری نشخوار می کند که کوچکترین ذره غذایی اش استخراج شود. حالا، امید دیوانه وار می جوید.... آدمیزاد با پاسخ قطعی آسان تر از پاسخ مبهم کنار می آید. این قضیه به امید و‌ ماهیت آن مربوط می شود. امید انگلی است در بدن انسان که در همزیستی کامل با قلب او زنده است. کافی نیست انسان دست و پای آن را ببندد و گوشه ای تاریک پنهانش کند. به آن گرسنگی نیز نمی شود داد. نمی شود فق,امید,باید,گرسنگی,کشت,حیوان,میزبانش,گمراه,گیج,نکند ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها