هی، دوست داشتن کار راحتی نيست؛ دوست داشتن فقط به اين نيست که کنار يکی باشی، بايد بهش انس بگيری و به نظرش هم احترام بذاری و اينکه دوست داشتن يعنی هر چقدر طرف اذيتت کنه و دلت رو به درد بياره با اينکه دلت میخواد ازش متنفر بشی اما هيچ وقت نمیتونی. دوست داشتن اين نيست که هيچ وقت از طرف بدت نياد، دوست داشتن يعنی بخوای بدت بياد و نتونی. Reply 1988 - E12 , ...ادامه مطلب
بیشتر از هر وقت دیگری از تنها بودن با او میترسیدم... برخلاف همهی حرفها، از این نمیترسیدم که نفر سوم اتاق شیطان باشد، از این وحشت داشتم کشیشی باشد که او را وادار به اعتراف کند... و من میماندم و ده, ...ادامه مطلب
ریویر متوجه شد که این زیردست خود را، که او نیز سنگینی شب را بر دوش می کشید، بسیار دوست می دارد. اندیشید که: «ما رفیق جنگی هستیم. اما گمان نمی کنم هیچ وقت حدس بزند که بیداری امشب چقدر ما را به هم نزدیک می کند.» پرواز شبانه - آنتوان دو سنت اگزوپری , ...ادامه مطلب
امید نوعی آفت است. بی گناه ترین بافت ها را می خورد و رشد میکند. بقایش در این تواناییِ تکامل یافته نهفته است که می تواند از هرچیز که به سود رشدش نیست، چشم بپوشد و خود را روی چیزی بیفکند که هستی اش را توانمند می کند. سپس آنچه را یافته به قدری نشخوار می کند که کوچکترین ذره غذایی اش استخراج شود. حالا، امید دیوانه وار می جوید.... آدمیزاد با پاسخ قطعی آسان تر از پاسخ مبهم کنار می آید. این قضیه به امید و ماهیت آن مربوط می شود. امید انگلی است در بدن انسان که در همزیستی کامل با قلب او زنده است. کافی نیست انسان دست و پای آن را ببندد و گوشه ای تاریک پنهانش کند. به آن گرسنگی نیز نمی شود داد. نمی شود فق,امید,باید,گرسنگی,کشت,حیوان,میزبانش,گمراه,گیج,نکند ...ادامه مطلب
وقتی روشن شد که انسان فقط «هست» و همواره با «خود»ش می باشد، باید در این دنیا «خود»ش را طوری بسازد که وقتی در زندگی ابدی بنا است با خودش به سر ببرد، با خودی نورانی و معنوی همراه باشد. ... وقتی که انسان با مرگ به نزد «خود»ش برگشت و با «خود» زندگی را شروع کرد اگر در طول زندگی دنیایی اش به «غیر خود» توجه کرده باشد می بیند که در آن عالم «خود»ش «خالی» است و پر از هیچ است. آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین - اصغر طاهرزاده ,رفیق ابدی,دوتا رفیق ابدی ...ادامه مطلب
موقعی که می خواهد نماز بخواند خداوند شخصیت اصلی او را نشانش می دهد و انسان می بیند چگونه خیالات به سراغ او می آید، و نام و خانه و امور مربوط به «تن» را پیش خود دارد. آری ای عزیز! این امور در درون جانت جا باز نموده و بدین وسیله «وجود» نامحدود تو را محدود کرده. آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین - اصغر طاهرزاده , ...ادامه مطلب
تفاوت عمره با دخترانی چون خودش این بود که آن ها در پی شوهر بودند و من در پی یک همسفر، آن ها هم بالین می خواستند و من همراه. من در پی مرامی بودم که مریدش باشم. مرامی که نشانه اش حب علی(ع) است. مختارنامه - داود میرباقری - 1382 ,رفیق راه,رفیق راهمی ایول ایول,رفيق راه,راه رفیق شدن با دختر,رفیق نیمه راه,رفیق نیمه راه سامان جلیلی,رفيق نيمه راه,رفیق نیمه راه من,هر رفیق راهی با من,رفیق نیمه راه از سامان جلیلی ...ادامه مطلب