داو آخر

متن مرتبط با «امان» در سایت داو آخر نوشته شده است

منم آن که از بندگانت ترسیده ام و خود را از تو در امان دیده ام

  • داو (لغت نامه دهخدا) :نوبت بازی نرد و شطرنج،نوبت باختن نرد و قمار و بازی های دیگر.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاهل نظر دو عالم در یک نظر ببازندعشق است و داو اولبر نقد جان توان زد"حافظ"ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداو آخرنام رمانی علمی - تخیلینوشته ی برزو سریزدیبرای رده ی سنی کودک و نوجوان است.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ,بندگانت,ترسیده,امان,دیده ...ادامه مطلب

  • آسمان بار امانت نتوانست کشید

  •   مختار: من به حکم دلم با حسین بیعت کردم ابالحدید، نه با حکم عقل. بله، توبه ی گرگ مرگ است؛ کوفی قوم بنی حمار است، رفیق نیمه راه است، پیمان فروش است. اما تو چه؟ تو واقفی که حسین بر حق است یا نه؟ ابالحدید: من منکر حقانیت حسین نیستم ابو اسحاق. مختار: بسیار خب، در یوم الحشر از تو بپرسند چرا حجت حق را یاری نکردی، همین جوابی را می دهی که به من دادی؟ نه تو را در قبر کوفی می خوابانند ، نه عملت را با عمل کوفیان می سنجند... حال خود دانی.     مختارنامه - داود میرباقری - 1382    ,آسمان بار امانت نتوانست کشید,آسمان بار امانت نتوانست کشید شانه خم کرد وجودش لرزید,آسمان بار امانت نتوانست کشید معنی,آسمان بار امانت نتوانست کشید تفسیر,آسمان بار امانت نتوانست کشید شانه خم کرد,آسمان بار امانت نتوانست کشید آیه,آسمان بار امانت نتوانست كشيد,شعر آسمان بار امانت نتوانست کشید,معنی شعر آسمان بار امانت نتوانست کشید,معنی بیت آسمان بار امانت نتوانست کشید ...ادامه مطلب

  • رفیق راه

  •   تفاوت عمره با دخترانی چون خودش این بود که آن ها در پی شوهر بودند و من در پی یک همسفر، آن ها هم بالین می خواستند و من همراه. من در پی مرامی بودم که مریدش باشم. مرامی که نشانه اش حب علی(ع) است.     مختارنامه - داود میرباقری - 1382    ,رفیق راه,رفیق راهمی ایول ایول,رفيق راه,راه رفیق شدن با دختر,رفیق نیمه راه,رفیق نیمه راه سامان جلیلی,رفيق نيمه راه,رفیق نیمه راه من,هر رفیق راهی با من,رفیق نیمه راه از سامان جلیلی ...ادامه مطلب

  • دل زینب...

  •   خواهر اگر تعداد موهای سپید برادرش را نداند که خواهر نیست. خواهر اگر عمق چروک های پیشانی برادرش را نشناسد که خواهر نیست. تازه اینها مربوط به ظواهر است. این ها را چشم هر خواهری می تواند در سیمای برادرش ببیند. زینب یعنی شناسای بندهای دل حسین، یعنی زیستن در در دهلیزهای قلب حسین ، عبور کردن از رگ های حسین و تپیدن با نبض حسین. زینب یعنی حسین در آینه ی تأنیث. زینب یعنی چشیدن خار پای حسین با چشم. زینب یعنی کشیدن بار پشت حسین، بر دل.     آفتاب در حجاب - سید مهدی شجاعی    ,دل زینب گشته طوفانی,امان از دل زینب,سوز دل زینب,درد دل زینب,وبلاگ دل زینب,دل نوشته زینب,تپشهای دل زینب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها