انسان در خواب و در اندیشه برای خودش فناناپذیر و آزاد است. در آرزو و خیال به اوج آسمانها و به اعماق دریاها میرود. عظمت انسان نیز همانا در آن است که تا دم مرگ به همهی چیزهایی که در زندگی وجود دارد میاندیشد. اما مرگ به این مسائل بیاعتناست، مرگ به آن کاری ندارد که انسان چگونه زندگی کرده، به چه افکار عظیمی نائل آمده، چه خوابهایی دیده، چگونه آدمی بوده، چقدر عقل داشته و چه درهایی را به همت عقل میتوانسته است بگشايد _ همهی اینها برای مرگ هیچ اهمیتی ندارد. چرا چنین است؟ چرا کار جهان به اینسان بنا شده است؟ گرفتم که پری دریایی خواب و خیال است، اما بگذار این خواب و خیال تا ابد، و در آن جهان هم باقی بماند...سگ ابلقی که لب دریا میدود - چنگیز آیتماتف بخوانید, ...ادامه مطلب
خانم آنجل گفت: «آیا شماها متوجه شده اید که انگار تازگی ها پرنده ها حراف شده اند؟ به نظر می آید این روزها دارند صحبت می کنند؛ آواز نمی خوانند. شما هم می توانید بشنوید؟»همه ی افراد حاضر در آنجا برای لحظه ای گوش فرا دادند. اَبی نظر داد: «شاید به خاطر گرماست.» «نگرانم دست از سرودن برداشته و به نثر رو , ...ادامه مطلب
وقتی گفت می خواهی زنده ات کنم من سال ها بود که مرده بودم. سال ها بود که درد مردن و عذاب جان کندن را فراموش کرده بودم. از اخرین باری که مرده بودم سالها می گذشت. اما من هنوز از یاد اوری ان وحشت داشتم. چند روایت معتبر - چند روایت معتبر درباره ی مرگ - مصطفی مستور , ...ادامه مطلب