- آن پايين چه كار ميكردی؟- من آواز می خواندم. من خواننده بودم. - چه می خواندی؟ - آوازهای اندوه. ما آن پايين داشتيم از غصه دق می كرديم. ما فكر كرديم تا ابد آنجا گير كرده ايم. - اندوهِ چي؟ - اندوهِ دوری. ما تنها بوديم. از تنهايی می ترسيديم. از تنهايی,آوازهای ...ادامه مطلب